مصاحبه جناب آقای دکتر علی فقیه مدیرعامل بنیاد فرهنگی آموزشی امام صادق(ع) با روزنامهی دنیای اقتصاد
دنیای اقتصاد:
دولتی یا غیرانتفاعی؟ موضوعی که به طور معمول از دغدغههای والدین در فصل ثبت نام مدارس محسوب میشود. والدینی که خواستار بهترین فضای آموزشی و تربیتی برای فرزندانشان هستند و به این دلیل در دوراهی انتخاب مدارس دولتی و غیر دولتی میمانند. در این میان عدهای با همان نگاه سنتی باور بر ارجح بودن دولتیها دارند و برخی دیگر هم بنا به دلایلی چون آموزش بهتر، تعداد دانشآموز کمتر، نظارت بیشتر و… غیر انتفاعی را انتخاب میکنند. هر چند شهریه برخی از این مدارس هر سال بالاتر میرود، حال آنکه برخی هم در برابر، خدمات قابل تأملی هم برای ارائه کردن ندارند. تعدادی هم که از خدماتدهی و برنامههای بهتری برخوردار هستند، مبلغ شهریه آنها بالاتر میرود و هر کسی توانمندی ورود به آنها را ندارد. و حالا پرسشی که وجود دارد آنکه یک مدرسه خوب اعم از دولتی و غیر دولتی باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟ و مورد دیگر آنکه چرا نظام آموزشی کشور با دوگانگی و طبقاتی شدن مواجه گشت و موجب سردرگمی و بلاتکلیفی دانشآموزان را در میان دولتیها و غیرانتفاعیها فراهم آورد. در ارتباط با فلسفه شکلگیری مدارس غیردولتی و طبقاتی شدن آموزش، علی فقیه مدیر عامل بنیاد آموزشی فرهنگی امام صادق علیه السلام با روزنامه دنیای اقتصاد گفت و گویی داشت که در ادامه به آن میپردازیم.
فلسفه شکلگیری مدارس غیرانتفاعی و در کل آموزش خصوصی چه بوده است؟
باوجود سابقه ۲۴ ساله در زمینه مدیریت بنیاد فرهنگی آموزشی امام صادق شخصاً با وجود مدارس غیرانتفاعی مخالف هستم، زیرا دانشآموزان و اولیای مدارس دولتی نمیتوانند از یک سطح آموزشی یکسان با غیر دولتیها برخوردار باشند و علت آن است که دولت نتوانسته مدارس خود را از لحاظ سطح استانداردها بالا ببرد. اگر مدارس دولتی در سطح خوبی حفظ میشد وجود غیردولتیها هیچ لزومی نداشت.
استانداردهای لازم برای یک محیط آموزشی چیست؟ آیا کف و سقف خاصی وجود دارد؟
آموزش کف دارد اما هیچ سقفی ندارد. سقف آن در هر مقطعی مشخص میشود. مثلا سطح ابتدایی در حد دانش عمومی و مقدماتی و در دوران بالاتر هم سطوحی تعریف شده است حال آنکه حتی در دوره کارشناسی دانشگاه هم هنوز آموزشها مقدماتی است. در کل، در ایران به غیر از دوره آموزش ابتدایی که تقریباً مدرن شده است مابقی سطوح حتی دانشگاه در جا زدهاند و سطح کیفی آنها پایینتر هم آمد است، زیرا در مدارس ما دانشآموز به عنوان ضبطی در نظر گرفته میشود که باید یکسری مطالب به آن منتقل شود در حالی که همراه با این مطالب، آموزشهای عملی هم لازم است و مواردی که یک دانشآموز را به شهروند خوب تبدیل کند قطعا یک پزشک مهندس معلم و باید شهروند خوبی هم باشد.
راه حل تبدیل دانش آموزان به شهروندان خوب چیست؟
ما به عنوان یک مجموعه غیرانتفاعی تابع سیاستهای آموزش و پرورش هستیم اما در کنار آن می توان آموزشهایی را وارد کرد که شهروندان خوبی را هم تربیت کنیم، به عنوان مثال مجموعه امام صادق حدود ۱۰ سال قبل آموزش فلسفه کودک را وارد دور دبستان کرد و برای این مورد سه عامل را هم در نظر گرفت، نخست آنکه هر دانشآموزی به خود اجازه دهد در رابطه با هر مسالهای فکر کند دوم آنکه شهامت گفتن آن را داشته باشد و گام سوم تحمل شنیدن نظرات مخالف است که بازخوردهای مثبتی را هم به همراه داشت. اما اینکه آموزش و پرورش انتظار داشته باشد
دروس مدارس غیرانتفاعی بر اساس سیاستهای نظام آموزشی باشد باید گفت برای تربیت شهروندی که بتواند مسائل اجتماعی را تحلیل کند و آیندهساز باشد نیاز به آموزش مکمل نیز است که از دوره پیش دبستانی باید آغاز شود اما به دلایلی چون هزینه ها و فقدان باور به این گونه مسائل، موانعی هم وجود دارد که معمولاً این نوع از آموزشها نادیده گرفته میشود.
رویکرد نظام آموزشی در چند سال اخیر برای تربیت شهروند خوب را چگونه ارزیابی میکنید؟
فقط اگر نگاهی به چند دبیرستان مطرح اصفهان شود و با ۳۰ سال قبل مقایسهای انجام گیرد افت آنها کاملاً مشخص است و قطعاً مسئولان باید پاسخگوی
چنین شرایطی باشند که این مدارس را چگونه تحویل گرفتند و چگونه تحویل دادهاند؟ من معتقدم یک دانشآموزی که تا مقطع دیپلم با ما پیش میرود باید با یک شخصیت فرهنگی و مذهبی به بار آید و در همین دوران آموزشهای لازم را ببیند تا چنین شود و این مهم منوط به آن است در درجه نخست شخصی که استخدام آموزش و پرورش میشود
چه اطلاعاتی از تعلیم و تربیت دارد. از طرفی هم موضوع مهم دیگر برای آنکه یک معلم بتواند شهروندان خوبی را تربیت کند کسوتی است که باید از آن برخوردار باشد و متاسفانه چنین امر مهمی جای خالی در آموزش پرورش دارد، زیرا برخی از معلمان فاقد کسوت لازم برای تربیت یک دانش آموز هستند.
تفاوت نظام آموزشی در کشورهای توسعهیافته با کشور ما چیست؟ آیا در آن کشورها دولت و نظام آموزشی مشوق تشکیل مراکز آموزشی خصوصی در سطوح پایه هستند؟
سیستم آموزشی آن کشورها با ما متفاوت است آنها از پیشدبستانی تا دانشگاه با روند خاصی پیش میروند، اما در کشور ما با یک سیستم خاصی رو به جلو و در سالهای پایانی قفل میشویم.
از طرفی در ایران سرانه هر دانشآموز براساس گفته آموزش و پرورش حدود ۱۶ میلیون در سال است اما در کشورهای توسعه یافته ۸ تا ۱۰ برابر بیشتر برای هر دانشآموز در نظر گرفته میشود.
به علاوه تعلیم و تربیت ما دستوری است که در آن کشورها به خصوص در مدارس غیر دولتی چنین نیست بنابراین سیستم آموزشی ایران با کشورهای توسعهیافته
چندان قابل مقایسه نیست.
آیا دولت از طریق مدارس غیرانتفاعی میخواهد از سنگینی بار خود بکاهد و اگر چنین است دلیل دخالت در قیمتگذاری این مدارس چیست؟
ریشه تشکیل مدارس غیرانتفاعی به دهه ۶۰ باز میگردد زمانی که آموزش و پرورش با کمبود بودجه روبرو شد و به بخش خصوصی روی آورد و تا حدودی هم به نتیجه رسید به هر حال اگر در همین زمان سرانه هر دانش آموز که ۱۶ میلیون اعلام میشود از دولت کسر شود با وجود مدارس غیرانتفاعی هزینه قابل توجهی در بودجه دولت صرفه جویی شده است. اما از طرفی هم دولت مصمم به دخالت در مدارس غیرانتفاعی و قیمتگذاری آنهاست که اگر اجازه میدادند خود تصمیم بگیریم بسیار بهتر بود. چه بسا قوانینی وضع میشود که ممکن است با شرایط مدارس هم خوان نباشد.
البته میپذیریم که آموزش و پرورش در کنار ما باشد و نظارت انجام گیرد اما فشار از روی مدارس غیر دولتی برداشته شود و اگر هم گفته میشود عدهای از مدارس سوءاستفادههایی را میکنند باید بازرسان و ناظران به سراغ افرادی بروند که چنین میکنند نه آنکه همه این مدارس با یک دید نگاه شود. زیرا به بخش خصوصی نمی توان دستور داد و در همه امور آن دخالت کرد. بدون شک یک هتل پنج ستاره با یک ستاره از لحاظ خدماتدهی متفاوت است بنابراین باید دقت شود هرکدام از این مدارس چه خدماتی را ارائه میکنند و واضح است که خدمات هم نیاز به هزینه دارد.
آیا برای دانشآموزان مستعدی که در آزمون ورودی پذیرفته میشوند و امکان پرداخت شهریه مستعد را ندارند تسهیلاتی در نظر گرفتهاید؟
شعار ما آن است که هیچ دانش آموز مستعد مستضعفی از تحصیل در بنیاد ما محروم نخواهد ماند و عمل هم کردهایم و موارد فراوانی از این نوع استعدادها داشتهایم که بدون هزینه شرایط تحصیلشان را فراهم کرده ایم.
اما آموزش پرورش هم میتواند برای این منظور اقدامی انجام دهد. دانشآموزی که توان مالی ندارد و از استعداد خود نتوانسته استفاده کند به نوعی سرکوب شده است، اگر آموزش و پرورش بتواند امکاناتی مانند محل تحصیل را برای این دانش آموزان نخبه فراهم آورد ما خود با هزینههای بنیاد آنها را آموزش و پرورش میدهیم. در حالی که این موضوع بر عهده آموزش و پرورش است اما ما حاضر به انجام آن هستیم به شرطی که مدرسه اش فراهم باشد.
این حوزه جای بحث و گفت و گوی فراوانی دارد اما در این مقطع اگر نکته خاصی دارید، بفرمایید!
گرفتن آموزش مطلوب حق هر خانوادهای است، اگر خانوادهها اطمینان داشته باشند کیفیت بالا برای فرزندان آنها در مدارس دولتی فراهم است چه دلیلی برای روی آوری به مدارس غیر انتفاعی و درخواستهای بالا برای ثبت نام فرزندانشان است. بخش خصوصی فقط یکی از صورتهای آموزشی است ولی دولت باید برای فراهم نمودن همان سطح امکانات در مدارس دولتی هم سعی داشته باشد تا نظام آموزشی طبقاتی ایجاد نشود و به طور یکسان به همه
دانش آموزان خدماترسانی انجام گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید